انتظار...

[تصویر: y4ebt4qb48kyjfjels2.jpg]
و اما زمانیكه كنار هیچ كس نشسته ام و به آوای آنانكه از سكوت لبریزند گوش فرا می دهم ، به یاد لحظه هایی می افتم كه در كنار تو،همه چیز رنگی بود و پر از ترانه ...

و پرواز از نگاه گره خورده ی ما آغاز می شد و به دریا می رسید ...

در آب می رقصیدو با موج به خدا سلام می كرد ...

در هم فرو می رفتیم من ، تو، دریا،موج و خدا ....

همیشه نگرانم ...


همیشه منتظرم....

و همیشه می گردم ....


نگران از دیدن دوباره ی چشمان پر مهر تو زمانی كه رو به روی نگاه خسته ام غرق سكوت و خاطره می شوند ....

منتظرم ، به امید لحظه ای كه دیگر نباشی.... چه در خیالم ،چه در نگاهم ....


و همیشه می گردم به دنبال جاییكه

پنهان كنم اشكهای بی گناهم را ....




برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: